آخر اين دردم به درمان كي رسد ؟
نوبت ديدار جانان كي رسد ؟
اين دل سرگشته سودا زده
از وصال او به سامان كي رسد
آدم آشفته دل در انتظار
مانده تا پيغام رضوان كي رسد
ديده يعقوب بر راه اميد
تا دگر يوسف به كنعان كي رسد
دل چو بلبل زار و نالان در فراق
تا گل رويت به بستان كي رسد
امير خسرو دهلوي
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۱۷ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
اروپايي ها ... در تقسيم عادلانه ! آثار كشف شده
باستاني ما ، هرچه لوح طلايي و بت جواهر نشان و
اسناد و كتابي است كه تعيين قيمتشان ممكن نيست ،
به آنها رسيده است و به موزه هاي پاريس و
لندن ـ و از اين نوع ـ رفته است ، و هر چه تابوت
شكسته و سيخ و ميخ و انبر زنگ زده بوده است به ما
رسيده است ، از نظر معنوي نيز با ما چنين معامله
عادلانه اي مي كنند ...
دكتر شريعتي : اسلام شناسي
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۱۶ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
شب پنجشنبه ۲۹ آذر ( ۲۹ ذيحجه ۱۳۲۹) ... پاسي از
شب رفته ، چند تن سالدات به عنوان اينكه ميخواهند
سيم تلفن را ميان باغ شمال و كنسولخانه - در تبريز ـ درست كنند
، به جلوي در شهرباني آمدند و خواستند بالاي بام
شهرباني روند . حسين نام پاسبان كه جوان دليري بود
به ايشان راه نداده پاسخ داد : بايد با تلفن از رئيس
شهرباني دستور خواهم . سالدات ها نايستاده باز
گشتند و پس از اندكي همراه يك افسر و چند تن
سالدات ديگر دوباره آمدند . افسر پرسيد : كدام پاسبان از
شما جلوگيري كرد ؟ آنان چون حسين را نشان دادند ،
افسر در زمان ، با طپانچه او را از پاي در آورد ....
تاريخ هيجده ساله آذربايجان : كسروي
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۱۶ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
شاهنامه طبل ما و كوس ماست
مثنوي چنگ و ني و ناقوس ماست
در ني خلقت خدا تا در دميد
نيزني نالان تر از ملا كه ديد ؟
يا رب اين ني زن ، چه دلكش مي زند
ني زدن گفتند ، آتش مي زند
"آتش است اين بانگ ناي و نيست ، باد
هركه اين آتش ندارد ، نيست باد"
سيد محمد حسين شهريار
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۱۵ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
خيلي ها به اين سوال انديشيده اند كه :
انسان كيست ؟
اين سوال را طور ديگر هم گفته اند :
تفاوت انسان با حيوان چيست ؟
دانشمندان پاسخ هاي زيادي به اين سوالات داده اند .
مثلا :
انسان حيوان ناطق است ، يا انسان موجودي است
كه روي دو پا راه مي رود ، يا ....
اريك فروم دانشمند آمريكايي آلماني تبار ، انسان را اين گونه تعريف كرده است :
" انسان موجودي است كه مي تواند پشيمان شود ."
يعني اينكه : فقط انسان مي تواند پشيمان شود . اريك فروم در
همانجا - كتاب " به نام زندگي" - بلافاصله از خود مي پرسد :
آيا اسرائيليان از قتل عام كنعانيان احساس
پشيماني كردند ؟ آيا آمريكائيان از نابود كردن بوميان
آمريكا پشيمان شدند ؟...
ظاهرا تا كنون چنين پشيماني در تاريخ ثبت نشده
است
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۱۵ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
حور النساء شاعر افغاني در روستاي پرچمن شهر غور متولد شد . هميشه لباس سفيد بر تن داشت و به بي بي سفيد پوش مشهور بود . در سال ۱۲۴۵ شمسي فوت كرد و در همان روستا دفن شد . ديواني به نام تحفه العاشقين و مفرح المسلمين دارد با ۳۵۰۰ بيت شعر ، از جمله :
دل عشاق گرد عارضت مستانه مي رقصد
بلي چون شمع روشن شد ، دو صد پروانه مي رقصد
به هرجا پرتو نوري ز انوار خدا باشد
يكي در مسجد و ديگر پي ميخانه مي رقصد
مگر نقاش در بتخانه زد نقش جمال تو
كه از شوق تو مي بينم بت و بتخانه مي رقصد
مرا ديروز واعظ وعظ ترك عشق مي فرمود
شكست امروز پيمان ، بر سر پيمانه مي رقصد
دلم چون دام زلف و دانه خال تو مي بيند
ز ترس دام مي لرزد ، ز شوق دانه مي رقصد
مگر باد صبا از چين زلفش نكهتي دارد
كه بلبل در گلستان ، جغد در ويرانه مي رقصد
كه باشد در پس پرده لواي دلبري دارا
ز آوازش ببيين مستوره را ، ديوانه مي رقصد
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۱۴ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
چيزي به عقلمان نرسيد . حالا از همه بد تر خوش
سليقه هم هستند ، مي گويند لقبي كه براي من مي
گيريد ، بايد بكر باشد ، يعني پيش از من كس ديگر
نگرفته باشد . از مستوفي ها پرسيديم ، گفتند ديگر
لقب بكر نيست . كتاب هاي لغت را باز كرديم ، ديديم در
زبان فارسي ، عربي ، تركي ، فرنگي ، از الف تا يا يك
كلمه نيست كه اقلا ده مرتبه لقب نشده باشد . خوب ،
حالا چه كنيم ؟ يعني خدا را خوش مي آيد ، اين آدم
همين طور بي لقب بماند ؟
از آنجا كه كار ها بايد راست بيايد ، يك روز من در كمال
اوقات تلخي كتاب تاريخي را باز كردم . در صفحه دست
راست ، سطر دوم ، ديدم نوشته است : از آن روز به
بعد ، يوناني ها به افيالتس ، خائن گفتند و خونش را
هدر كردند ...
خلاصه ، همين كه اين اسم را ديدم ، گفتم هيچ بهتر از
اين نيست كه اين اسم را براي جناب ميرزا عبدالرزاق
خان ، لقب بگيريم
دهخدا ـ نقل از مقالات دهخدا
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۱۳ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
برتراند راسل دانشمند انگليسي :
ما برجسته ترين بنا هاي ياد بود را به
نام نلسون و ولينگتن اختصاص داده ايم .
هنر اين دو مرد كه مورد تجليل ماست ،
مهارتي است كه در كشتار بيگانگان نشان
داده اند .
راسل
در كتاب آيا بشر آينده اي هم دارد ؟
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۱۰ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
هر دم ز حسن يار من ، ريزد تجلاي دگر
چشمم بود در هر نظر ، محو تماشاي دگر
هر ذره خاك درش ، خورشيد تابان در برش
از پرتو مهر رخش ، دارد تجلاي دگر
از بورياي زاهدان ، بوي ريا آيد به جان
بهر نماز عاشقان ، باشد مصلاي دگر
من مي روم سوي حرم ، دل مي كشد سوي صنم
من مي روم جاي دگر ، دل مي برد جاي دگر
اي عشق بي پروا بيا ، تا وارهم از ماسوا
جز درد تو نبود مرا ، در دل تمناي دگر
شاه جهانم بي گمان ، هم تاجور در هنديان
جز ياد داور در جهان ، دارم نه سوداي دگر
شاه جهان بيگم فرمانرواي بهوپال هند
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۰۹ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
در اينكه اروپايي ها باروت را كشف كرده
باشند ترديد وجود دارد ، اما توپ را
بدون شك آنها اختراع كرده و دل سير هم
، از آن استفاده كرده اند . از آنجا
كه توپ ، وسيله اي است كه كار ده ها و
شايد صد ها شمشير را در يك لحظه انجام مي
دهد ، اروپايي ها در جنگها زياد از آن
استفاده كرده و الحق ، برتري آن را بر
شمشير نشان دادند . اما آنها يكبار خود
توپ را به ميدان ديگران انداختند تا
خيال خود را راحت كنند ! اما اين توپ
از جنس آهن نبود ، از جنس بد جنسي بود !
شايلاك كه شكسپير در كتاب تاجر ونيزي
آنگونه شفاف از او تعريف مي كند ، توپ ي
بود كه به وسيله اروپائي ها به يكباره
به خاورميانه پرت شد تا يم كيلو گوشت را
از ديگران بخواهند!
شايلاك كيست ؟ نيم كيلو گوشت چيست ؟ و آن
توپ كدام است ؟ شكسپير ، در كتاب تاجر
ونيزي توضيح داده است .
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۰۹ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
پادشاهي ، پارسائي را گفت :
هيچت از ما ياد مي آيد ؟
گفت : بلي ، وقتي خدا را فراموش
مي كنم .
سعدي شيرازي - گلستان
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۰۷ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
دانته شاعر و نويسنده ايتاليايي در قرن
سيزدهم ميلادي زندگي مي كرد . او عشق
افسانه اي دارد به دختري به نام بئاتريس
كه به گفته خودش از زماني شروع شد كه
او نه سال و بئاتريس ۸ سال داشت . كتاب
بسيار معروف او كمدي الهي او را در دنيا
مشهور كرد . درگيري او با دستگاه پاپ
باعث شد كه حكم سوزاندن او صادر شود .
او تا آخر عمر از وطن خود آواره شد و
همسر و فرزندانش را نديد و در نهايت نيز
در غربت زندگي را تمام كرد و در آخرين
لحظه عمر ش گفت: «كاش در خانه خودم مرده
بودم» .
در كتاب دوزخ او ، جهنم نه طبقه دارد و
در طبقه نهم آن ،اول شيطان جا دارد
و بعد، يهودا كه به مسيح خيانت كرد .
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۰۶ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)
دماغتون چاقه ؟
كنت گوبينو
خاور شناس معروف در زمان ناصرالدين شاه ، در
ايران اقامت داشت و زبان فارسي را خوب تكلم
ميكرد . او در كتابي كه به نام سه سال در ايران به
زبان فرانسه منتشر كرد و به فارسي هم ترجمه شد
، آنجا كه كيفيت احوال پرسي ايرانيان را شرح مي
دهد ، مي گويد : پس از آنكه شما و صاحبخانه و
جميع حضار نشستيد ، شما به طرف صاحبخانه رو مي
كنيد و مي گوييد آيا بيني شما فربه است ؟ صاحبخانه
مي گويد در سايه توجهات باريتعالي بيني من فربه
است . بيني شما چطور ؟ من در بعضي مجالس ديده
ام كه حتي پنج مرتبه اين را از يك نفر سوال كرده اند و
او پاسخ داده است . و حتي شنيدم در توصيف ...
( يكي از علماي تهران ) مي گفتند كه
از بزرگترين خصائلش اين بود كه وقتي به ملاقات يكي
از بزرگان مي رفت نه تنها در خصوص بيني وي و
بيني متعلقان وي پرسش مي نمود ، بلكه راجع به
بيني تمام نوكر ها و حتي دربان استفسار مي كرد .
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۶ تير ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۱۰:۰۶ توسط:نسيم موضوع:
نظرات (0)