ابیورد و بادکوبه
شعری دیگر از ادیب الممالک فراهانی
برچسب: ،
چو همراز شد روس با انگلیس
همانند خالیگر و کاسه لیس
ببستند پیمان مهر استوار
که باهم نباشند زنهار خوار
نخست از در کینه روس دژم
به پیمان ایرانیان زد قلم
...
به دریا فرستاد فوجی گران
به گیلان و گرگان و مازندران
که شیران آن بیشه را از کنام
برانند و زیشان نمانند نام
دلیران آن بوم را بیگناه
رود سر به دار و شود تن به چاه
سپاه دگر شد زراه ارس
به گلزار تبریز ، چون خار و خس
که باغ از ریاحین بپرداختند
چمن را زمرغان تهی ساختند
...
دگر ره چه گویم که بیداد روس
چه ها کرد از کینه در مرز طوس
که شد تیره از توپ دشمن فضا
به بار علی بن موسی الرضا
در آن باغ بارید باران مرگ
ز تن ها فرو ریخت سر ، چون تگرگ
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: