وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
روي دوست بر بال نسیم

بر بال نسیم

هرکسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من

روی دوست

دل سرای خاص شد ، از مجلس عام اش مگو

جان چو بر جانان رسید ، از پیک و پیغامش مگو

مرغ جان ما  که  از تار بدن   بودش قفس

باز دست  شاه  گشت ، از دانه  و دامش مگو

ما از آن یوسف ، به بویی قانعیم ای باد صبح

بوی  پیراهن   چو  آوردی ،  ز اندامش مگو

ای که میگویی خیال او توان دیدن به خواب

مرد چون شوریده گشت از خواب و آرامش مگو

آنکه روی دوست دید او را به کفر و دین چه کار

آنکه مست عشق گشت ، از باده و جامش مگو

چند  گویی :  پخته ای باید که  گردد  گرد او

سینه ما سوخته است از پخته و خامش مگو

دوش می گفتی که دانستم که خون من که ریخت

آنکه میدانی ، همان است ، اوحدی نامش مگو

 

اوحدی مراغه ای



برچسب: ،
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۶ تیر ۱۴۰۲ساعت: ۱۲:۱۰:۴۸ توسط:نسیم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :