وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
آن بر بال نسیم

بر بال نسیم

هرکسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من

آن

یک لحظه هم غنیمت است . چه میدانی لحظه ی دیگری هم ، هست  یا  نه . که چه کنی ؟ آنکه عابد است ، می گوید عبادت . آنکه عارف است ، می گوید کشف . آنکه دم غنیمتی است می گوید عیش . آنکه عاشق است ، می گوید دیدار دوست . بویژه لحظه های شب . که دل ، سویی نمی بیند جز آن سو . حافظ وار ، می گوید که :

شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی

غنیمت است اگر دمی ، روی دوستان بینی

و فردوسی وار ، که

از این پنج شین ، روی رغبت متاب

شب و شاهد و شمع و شهد و شراب

 و لحظه ای که  من و تو در آنیم ، میان دو نیستی است . گذشته ، که نیست ؛ آینده هم که ، نیست . آنچه هست ، همین لحظه است که سرمایه توست . در این قاموس ، ضمیر اشاره به دور هر گز ، کاربرد ندارد . نمی توانی بگویی " آن " لحظه . و تو چه حالی داری در این لحظه ؟ با دوست یا بی دوست ؟

 



برچسب: ،
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۶ تیر ۱۴۰۲ساعت: ۱۲:۱۱:۳۵ توسط:نسیم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :