حیران
شیوا ترین شعر ها را دارد ، اما ناشناخته است . لطیف ترین سروده ها را دارد ، اما مهجور است . پا به پای پروین اعتصامی می آید ، اما کمتر سخن از او شنیده ایم . حیران خانم ، شاعر چیره دستی است که در نخجوان متولد شد ، مدتی در خوی و اورمیه زندگی کرد و سپس به تبریز رفت و در همان شهر ماند تا در سال ۱۲۲۸ وفات یافت . زندگی او سوزناک است و سوزناکتر اینکه ، همدوره تسلیم نامه ننگین ترکمانچای و جدا شدن قسمتی از پیکره میهن است . پس از این تسلیم ننگین بود که حیران ، در سال ۱۱۸۲ شمسی مجبور شد با خانواده اش نخجوان را ترک کند و سرانجام ، ساکن تبریز شود .
برچسب: ،
غزلی از حیران خانم دنبلی شاعره توانای ایرانی :
قد موزون ترا ، سرو روان ساخته اند
لعل میگون تو را ، قوت جان ساخته اند
مه ز خجلت شده در پرده ابری پنهان
همچو خورشید رخت را ، چو عیان ساخته اند
چشم جادوی تو را فتنه دوران نامند
طاق ابروی تو را ، تیر و کمان ساخته اند
خال هندوی تو را ، دانه مرغ دل من
زلف مشکین تو را ، رشته جان ساخته اند
مرده را زنده کنی چون به تکلم آیی
گفتگویت ، مگر از روح و روان ساخته اند
گر بسوزد تن غمدیده من ، نیست عجب
زانکه رخسار تو از دیده نهان ساخته اند
عاشقانی که به هجر تو گرفتار شدند
خون ناب جگر از دیده روان ساخته اند
از ازل دیده اغیار ز وصلت روشن
چشم حیران تو را ، اشک فشان ساخته اند
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: