پروین اعتصامی
پروین ، ستاره ای نورانی است و در همان حال ، مجمع ستاره ها .
شش ستاره در بهترین سوی کهکشان ، و گردن بند ِ چشمک زن ِ آسمان ، و سینه
ریز درخشندۀ فضای ایزدان . این ستاره که صمیمی ترین نجمۀ کهکشان ادبیات
ایران است ، در چنین روزی و در سال ۱۲۸۵ ، در شهر تبریز ، چشم بر جهان
گشود . زبان او به قدری غنی ، و کلام او به حدی پر محتواست که 35 سال عمر
او را به گنجی از شناخت و شعر و شعور تبدیل کرد .
از این گنجینه :
ای دل ، بقا ، دوام و بقائی چنان نداشت
ایام عمر ، فرصت برق جهان نداشت
روشن ضمیر آن که ، از این خوان گونه گون
قسمت همای وار ، به جز استخوان نداشت
سر مست ، پر گشود و سبکبار ، بر پرید
مرغی که آشیانه دراین خاکدان نداشت
هشیار آن ، که انده نیک و بدش نبود
بیدار آن ، که دیده به ملک جهان نداشت
کو عارفی کز آفت این چار دیو رست
کو سالکی که زحمت این هفت خوان نداشت
گشتیم بی شمار و ندیدیم عاقبت
یک نیکروز ، کو گله از آسمان نداشت
آنکس که بود کام طلب ، کام دل نیافت
وانکس که کام یافت ، دل کامران نداشت
......
از دل سفینه باید و از دیده ، ناخدای
در بحر روزگار ، که کنه و کران نداشت
آسوده خاطر این ره بی اعتبار را
پروین ، کسی سپرد که بار گران نداشت
برچسب: ،