روز میلاد عشق
دوست داشتن و عشق ، در منظومه های رومانتیک یک بعدی ، در تاریخ نیم بعدی ، و در اجتماعیات کاملا معکوس معنا می شود . شاعران رومانتیک ، عشق را منحصر به" فرد" می دانند ، آهن ربایی که در یک قطب آن ، فقط لیلی ، و در قطب دیگر فقط مجنون قرار دارد و دیگر هیچ . عشق این دو قطب ، هر چه طوفانی باشد ، از حوزه روابط آن دو بیرون نمی رود و هیچ انسان دیگری را بهره مند نمی کند . مورخین ، آن را مایه تصادم های تاریخی و یا ، شیره بظاهر شیرینی برای چسباندن خاندانها و حکومت ها می دانند که غالبا هم بی سرانجامند و موجب بدنامی تاریخ . نویسندگان علوم اجتماعی هم آن را مقدمه تنظیم سند نکاحیه میدانند و از موجبات تولید نسل و تکثیر اولاد .
در این نگاه ها عاشق ، موجود خود خواهی است که معشوق را فقط برای خود می خواهد و برای تصاحب آن حاضر است حریفان را به خون ، و دنیا را به آتش بکشد ، و حتی معشوق را نیز قربانی کند ؛ همان که زنده یاد شریعتی در کویر جاودانه اش و در رجحان دوست داشتن بر عشق ، به زیبایی توضیح می دهد .
در این نگاه ، هر دو قطب ، عاشق و معشوق ، موجودات رد اونلی بیش نیستند که فقط یک USER دارند .
اما عاشقی را می شناسم که به یک عالم عشق ورزید ، آنهم نه عالمیان زمان خود ، که به همه نسل ها و همه عصر ها . عشق خود را سخاوتمندانه نثار می کرد ، نه در حبس اطاق خود ، که چون فروشندگان دوره گرد به درب خانه های محتاجان عشق می برد . طبیبی بود که در مطبش محبوس نبود ؛ درمانش را به محضر بیماران می برد . رد اونلی نبود ، همیشه آماده عرضه خویش و مهیای فری داونلود بود . او عاشق بود و آموزگار عشق . دوست داشتن را دوست می داشت و فقط برای هدیه کردن آن آمده بود . هر گز اخم نکرد جز در مقابل دشمن عشق ، و گفت : راه زندگی دوست داشتن است . پس فردا روز میلاد اوست .
برچسب: ،