نماز عاشقان
هر دم ز حسن یار من ، ریزد تجلای دگر
چشمم بود در هر نظر ، محو تماشای دگر
هر ذره خاک درش ، خورشید تابان در برش
از پرتو مهر رخش ، دارد تجلای دگر
از بوریای زاهدان ، بوی ریا آید به جان
بهر نماز عاشقان ، باشد مصلای دگر
من می روم سوی حرم ، دل می کشد سوی صنم
من می روم جای دگر ، دل می برد جای دگر
ای عشق بی پروا بیا ، تا وارهم از ماسوا
جز درد تو نبود مرا ، در دل تمنای دگر
شاه جهانم بی گمان ، هم تاجور در هندیان
جز یاد داور در جهان ، دارم نه سودای دگر
شاه جهان بیگم فرمانروای بهوپال هند
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: