آنجا
روزی را می خواهم بی سیاهی شب ،
و شبی بی اضطراب روز
ساعتی بی فرار عقربه ها ،
و لحظه ای با یک نفس راحت ..
امروزی را که فردا را نزاید دوست ندارم ،
و فردایی را که تنها بمانم نمی خواهم .
هر آن ی که از دوست جدایم ، تنهایم
و هر گاه ی او نباشد در تنگنایم
جایی می خواهم که زمانش را ساعتی نیست
و زمینش دیوار های جدایی ندارد .
بگمانم ، بهشت را می خواهم .
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: