خورشید تر از خورشید
کیست که میگوید شب ، قبل از آفتاب خلق شده
است ؟ کیست که به سرفرازی خورشید ایمان
ندارد ؟ چه اندیشه ای است که لذت دلچسب
گرمای وجود را انکار کند و برای روشن ماندن
این چراغ جاویی آفرینش ، نور از آفتاب
عاریت بگیرد ؟ مگر قلب ، خود ، خورشید نیست
و تابناکتر از آن ؟ خورشید کدام کهکشان
یارای برابری با قلب طپنده ای را دارد که
هر ظربه اش توان در هم کوفتن همه کهکشان ها
را دارد ؟ شعاع کدام خورشید ، مطبوع تر از
ترنم نغمه دلهای عاشقان است ؟ کدام کهکشان
عظیم تر و وسیع تر از سینه ای است که قلب
سوزانی در اوست ؟ چه شعله ای دارد آن
چشم که بیکران ها را می سوزاند و اگر لحظه
ای بر هم نشیند هزاران آفتاب ، کور و بی
مصرف می شوند ؟ مگر نه این است که اگر من
چشمانم را باز نکنم ، خورشید ول معطل است ؟
پس کیست که میگوید خورشید ، نور چشم دیده
هاست ؟ آآی اقیانوس مهربان وجود ، آیا
درخشان تر از تو هم کسی هست ؟ ای هستی ، من
در تو هیچ تاریکی نمی بینم . خورشید فقط تکه
ای از توست که به رنگ زرد نقاشی شده است ؛
و شب ، پرده موقتی است که بر تالار رنگارنگ
زیبایی ها آویخته اند .
برچسب: ،