وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
وسعت درياي احساس بر بال نسیم

بر بال نسیم

هرکسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من

وسعت دریای احساس

در باغی بزرگ و باشکوه ، هزاران شاعر شیوا

 سخن ، و سخنور شیرین زبانی را می بینی که

 دوشادوش هم نشسته اند و از زبان هر یک ،

 ترنمی دلنشین تراز نوای جویبار و گوشنواز

 تر از نغمه پرندگان جاری است . در این محفل

 گرم و صمیمی ، بیان رودکی سمرقندی را می

 شنوی و نوبت به نوبت می آیی تا به  شهریار

 تبریزی می رسی و از  حضورت ، احساس قرنها

 طراوت و زندگانی می کنی و جغرافیای بزرگی

 به نام ایران را . نامهایی را می شنوی و

 اسم هایی را می یابی که حتی تو فراموش کرده

 ای ، اما نه رودکی سمرقندی فراموش کرده است

 و نه فردوسی ، نه امیر خسرو دهلوی و نه

 اقبال لاهوری ، نه نوری ابیوردی و نه خاقانی

 شروانی و کمال خجندی ، نه عمعق بخارایی و

 مهستی گنجوی و دیگران و دیگران ...می بینی

 که شاعران تو اشک چشمانشان را به جیحون

 تشبیه می کنند  ؛ بخارا و سمرقند و گنجه و

 شیروان برایشان نامهایی آشنا و عزیز است .

 از سیحون و نیل و دجله و فرات خبرت می دهند

 و از دمشق و مصر و عراق و کشمیر و لاهور و

 حجاز آنگونه صمیمانه سخن می گویند که از

 خراسان و گرگان و شیراز و تبریز و  اصفهان .

 از زبان مولوی می شنوی که : ( جمع باید کرد

 اجزا را به عشق – تا شوی خوش چون سمرقند

 و دمشق ) و از اقبال اینگونه که : ( تنم

 گلی ز خیابان جنت کشمیر ، دل از حریم حجاز

 و نواز شیراز است ) ، و تو می بینی که حریم

 دلت چه قدر گسترده است و دریای احساست ، چه

 پهنایی دارد ....



برچسب: ،
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۶ تیر ۱۴۰۲ساعت: ۱۲:۱۱:۰۸ توسط:نسیم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :