تو
دست به گل نمی زنی ، زانکه نگار من تویی
بوی سمن نمی کشم ، زانکه بهار من تویی
روی زمین گر از صبا ، سیرگه شکوفه شد
من چه گره کنم از آن ، لاله عذار من تویی
گر ز قرار می رود هوش من از تو ، گو برو
من به قرار خود خوشم ، هوش و قرار من تویی
گرچه سوار آسمان ، خانه به خانه می رود
کی نگرم به سوی او ، فتنه سوار من تویی
چشم من از نگار خون ، نقش تو می کند به رخ
دل بنهم به نقش او ، هرچه نگار من تویی
خسرو خسته بر درت ، کشته تیر غمزه شد
هیچ نگفتی ای فلان ، کشته زار من تویی
امیر خسرو دهلوی
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: