نام تو
هر باد که از سوی بخارا به من آید
با بوی گل و مشک و نسیم و سمن آید
بر هر زن و هر مرد ، کجا بر وزد آن باد
گوئی مگر آن باد همی از ختن آید
نی نی ، ز ختن ، باد چنان خوش نوزد هیچ
کان باد همی از بر معشوق من آید
هر شب ، نگرانم به یمن تا تو برآیی
زیرا که سهیلی ، و سهیل از یمن آید
کوشم که بپوشم صنما نام تو از خلق
تا نام تو کم در دهن انجمن آید
با هر که سخن گویم اگر خواهم و گر نی
اول سخنم ، نام تو اندر دهن آید
ابوسعید ابوالخیر
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: