وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
يخ نديده ها بر بال نسیم

بر بال نسیم

هرکسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من

یخ ندیده ها

ناپلئون زمانی که جوان بود در مدرسه نظامی غذا می خورد .

 چون تابستان بود در لیوان اب او کمی یخ ریختند . بسیار عصبانی

 شد و فریاد کشید : چرا خرده شیشه در آب من می ریزید .

 همکلاسی های ناپلئون خندیدند و ناظم مدرسه گفت : نخندید ،

 او از جایی آمده است که هرگز یخ ندیده است .

از : خاطرات زندگی ناپلئون بناپارت

 



برچسب: ،
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۶ تیر ۱۴۰۲ساعت: ۱۲:۰۹:۵۶ توسط:نسیم موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :